ميخواستم داستانمو بنويسم اينکه دلمو شکست اينکه رفت اينکه چقد سختي کشيدم تا فراموشس کنم اينکه بعد چند سال اومد گف عاشقمه گف پشيمونه گف بهش اعتماد کنم اومد هواسمو دلمو گرفت اولش خوب رفتار کرد دلمو نرم کرد بعد کهفهميد محتاجشم بلندم کرد محکم کبوندم زمين اگ کسي جز خودم اين وبلاگو ميخونه بدونه عشق اشغال ترين چيزيه که ميتونه قسمت يه ادم بدشانس بدبخت باشه هيچکس ترو واقعا دوس نداره تا ازت خسته شدن سرد ميشن کم رنگ ميشن ميرن ميميرن لعنت به هر چي عشقه لعنت بهت که برگشتي زندگيمو داغون کني برات بست نبود هر چي کشيدم چه دشمني باهام داشتي اخه. نميدونم :)
درباره این سایت